یادگیری یه زبان جدید همیشه یکی از رویاهای من بوده است. یک هدف که برای رسیدن بهش تلاش میکنم، اما بعضی چیزها درمورد یادگیری زبان دوم کمی سخت هستن. زبانی که من سعی میکنم یاد بگیرم اسپانیاییه. هرکس برای یادگیری زبان جدید دلایلی داره یکی از دلایل بزرگ من اینه که دوستم اسپانیایی بلده، پس عالی میشه اگه بتونم بفهمم اون چی میگه وقتی که شروع میکنه به اسپانیایی حرف زدن، دلیل دیگم اینه که امیدوارم یه روزی بتونم بچم رو جوری بزرگ کنم که دو زبان بلد باشه، البته فکر میکنم برای هر شغلی که ممکنه انتخاب بکنم مهارت خوبی باشه.
من خیلی انگیزه دارم برای یادگیری اسپانیایی اما یادگیری زبان دوم همیشه دردسرهایی داره مثلا “کلمات” . طبیعتا برای یادگیری یه زبان جدید شما باید کلمات اون زبان رو یادبگیرید. خوشبختانه بعضی کلمات هم ریشه هستن درانگلیسی و اسپانیایی (کلماتی که معنی و شکل نوشتنشان شبیه به هم است) برای مثال در اسپانیایی
la cultura= culture (فرهنگ) ,
la naturaleza = Nature (طبیعت ) ,
(کوه) la montaña= mountain
البته تعدادشون خیلی بیشتر از اینهاست، اونها فهمیدن کلمات رو آسون میکنن، اما بعضیاشون ما رو به اشتباه میندازن(کلماتی که شبیه به کلمه ای در زبان شما هستند اما معانی مختلفی دارند) مثالهای مختلفی براشون هست مثلا:
el campo= countryside(حومه شهر)
, el pie= foot(پا)
, embarazada= pregnant(حاملگی)
, pregunta= question(سوال)
این کلمات ممکنه کمی شما رو درگیر کنند ولی شما فقط باید حفظشون بکنید. این یه بخش از مراحل آموزش زبانه.
یادگیری قواعد و دستور زبان از دیگر چالشهای یادگیری زبان دوم
یادگیری قواعد هم میتونه کمی سخت باشه. ما همیشه اصول درست زبانی رو موقع حرف زدن خودمون استفاده نمیکنیم. در زندگی روزانه چیزهایی میگیم که بر اساس اصولی نیستن که به ما در مدرسه آموزش داده شده. مثلا خیلی از مردم اهمیت نمیدن وقتی کسی میگه He did good (کارش رو خوب انجام داد) در صورتی که باید بگه he did well. هرچند این مثال در زبان انگلیسی مشکل بزرگی بوجود نمیاره، بعضی اشتباهات در قواعد میتونن سوتفاهم های بزرگی درست کنن. قواعد هر زبان بخش مهمی از یادگیری اون زبان هست. میتونه معنی اون چیزی رو که شما سعی میکنید به زبان دیگه بگید رو عوض بکنه. یاد گرفتن قواعد زبان اسپانیایی بزرگترین چالش برای منه.
ارتباط برقرار کردن هدف یادگیریه یه زبانه. شما باید تمام چیزهایی رو که یاد گرفتید کنار هم بزارید تا یه جمله رو شکل بدید. جملات اول شما معمولا کوتاه خواهند بود. من هم تو همین سطحم چون تازه شروع کردم. البته همینطور که یاد میگیرید جملاتتون پیچیده تر میشن.
بخشی از یادگیری زبان فهماندن خودتون به دیگرانه، البته باید مطمئن بود که حرف دیگران رو هم به درستی میفهمید. درکلاس اسپانیایی که من شرکت میکنم مهارتهای مختلفی بررسی میشن مثل: خوندن، نوشتن، صحبت کردن و شنیدن. مهارت شنیدن واقعا سخت تر از اونیه که کسی ممکنه فکرش رو بکنه. مردم دوست دارند تند صحبت بکنند و این کارشون فهمیدن کامل چیزهایی که گفتن رو سخت میکنه. شنیدن و کامل متوجه شدن یه مهارتهای که به مرور زمان بهتر میشه. در ادامه این مقاله با مرکز آموزش خصوصی زبان انگلیسی پیشرو همراه باشید.
یادگیری زبان بدون یادگیری خواندن و نوشتن بی فایده است
خوندن و نوشتن در یادگیری زبان خیلی مهم هستن. من یه بار خواستم با یکی از نرمافزارهای یادگیری زبان، یونانی یاد بگیرم. فکر میکردم خیلی میتونه خوب باشه ولی ادامش ندادم. مشکل این برنامه ها اینه که خوندن و نوشتن رو آموزش نمیدن. معلمم گفت که اون برنامه ها میتونن صحبت کردن رو به تو یاد بدن ولی در اصل تو در اون زبان یک بی سواد(کسی که نه خوندن و نه نوشتن بلده) به حساب میای. این مهمه که تو از تمام جهات زبان رو یاد بگیری. خوندن و نوشتن هم به اندازهی صحبت کردن مهم هستن. یادگیری زبان گاهی اوقات خسته کنندست. عوامل زیادی ممکنه باعث این بشن اما شما باید مسیر پیشرفتتون رو دنبال کنید. یادگیریه زبان دوم مزایای بیشماری داره. درهای یک دنیای دیگه رو به روی شما باز میکنه، شما فرهنگ دیگه ای رو تجربه میکنید، شما میتونید فیلم ها و آهنگ های جدیدی بشنوید و متوجه بشید. میتونید با مردمی دیگه ارتباط داشته باشید. شما هیچوقت نمیدونید قراره کی رو ببینید. با یاد گرفتن یه زبان جدید شما جزئی از یه دنیای جدید میشید. به خودتون اجازه احساس ضعف رو ندید. برای رسیدن به هرجایی، شما باید از یه جایی شروع کنید. این یک پروسه زمان بره، اما مطمئن باشید ارزشش رو داره.
سه مرحلهی اساسی و چالشی در یادگیری زبان انگلیسی
پرسش اصلی: چگونه پروسهی یادگیری زبان را دوست داشته باشیم؟
تمام افرادی که شروع به آموختن زبان انگلیسی میکنند، میخواهند در زمان نسبتاً کوتاهی تسلط مطلوبی روی صحبت کردن و مکالمه به این زبان پیدا کنند. با دیدن افرادی که روان و شیوا میتوانند انگلیسی را صحبت کنند، با تصویر کردن خود در این شرایط احساس موفقیت و توانمندی به زبانآموزان دست میدهد. با این وجود، اکثریت قریب به اتفاق افرادی که زبان انگلیسی یا هر زبان خارجی دیگری میآموزند، اصلاً متوجه چگونگی فرآیند یادگیری زبان نیستند و اهمیتی نمیدهند این پروسه به چه صورت انجام شود.
به طور خاص در دنیای امروز که دانستن زبان انگلیسی از یک مهارت تبدیل به یکی از لازمههای زندگی مدرن شده است این مشکلات بیشتر دیده میشوند. برای بیشتر افراد، یادگیری انگلیسی به مثابهی وظیفهای طاقت فرسا شده است. بدون آن که علاقهای به انجام آن داشته باشند، همگی طوطیوار زبان را فرا میگیرند تا این وظیفه را عملی کنند. همین باعث شده است زبانآموزان لذت و شیرینی یادگیری زبان انگلیسی را تجربه نکنند.
به طور کلی متوجه میشویم که زبانآموزان زیادی هستند که اصلاً دوست ندارند زبان انگلیسی را یاد بگیرند اما میخواهند آن را بلد باشند! افرادی که تمایل دارند بدون طی مسیر به مقصد برسند و توانایی مکالمهی انگلیسی را به دست آورند. در واقع دوس داشتن روند یادگیری زبان، اولین و اساسیترین معضلی است که افرادی که اقدام به یادگیری زبان میکنند باید بر آن فائق آیند. چرا؟ بدیهی است. وقتی کاری را دوست نداریم و از روی اجبار آن را انجام میدهیم، به خصوص کارهایی مثل این که چندین سال تلاش مداوم میطلبند، نتیجهی خوبی از آن دریافت نمیکنیم. اجازه دهید این طور بگوییم: اگر عاشق انگلیسی نیستید، انگلیسی هم عاشق شما نخواهد بود!
لذت بردن از مسیر در یادگیری زبان
موفقیت شما در پروسهی یادگیری زبان مستلزم آن است که خودِ این پروسه را هم به اندازهی نتیجهاش دوست بدارید. مدت زمانی که شما مشغول یادگیری انگلیسی هستید باید برایتان به منزلهی تفریح و استراحت باشد. بدون لذت بردن از مسیر، به هدف نمیرسید. از چه چیزهایی میتوان در پروسهی آموختن زبان لذت برد؟ اجازه دهید به ۴ مورد اشاره کنیم:
- خواندن جملهها و بررسی ساختار آنها از منظر دستور زبان انگلیسی
- آموختن معنای کلمات با کمک گرفتن از دیکشنری ترجیحاً انگلیسی به انگلیسی
- بینقص نوشتن جملات انگلیسی با بهرهگیری از دیکشنریها و مثالهای آنها، راهنماهای گرامر و سایر کمکها
- تسلط یافتن بر نحوهی تلفظ کلمهها و یادگیری آواها و نغمهی حروف در زبان انگلیسی
در صورتی که بخواهیم شرایط مطلوب را در نظر بگیریم، تمرین و آموختن زبان انگلیسی باید یکی از تفریحهای موردعلاقهی شما شود.
باور کنید میتوانید زبان را دوست داشته باشید.
از تکنیک تلقین برای تبدیل خواستهها به واقعیت استفاده کنید. خودتان را در حالتی تصور کنید که در حال یادگیری موثر زبان هستید و آن را جزء فعالیتهای موردعلاقهی خود میدانید.
آغاز تغییرات هدفمند در سبک یادگیری و روش زندگی
اگر تصمیم دارید زبان انگلیسی را بیاموزید، لازم است تغییراتی را در دستور کار قرار دهید. این تغییرات بر قسمتهای زیادی از زندگی شما تاثیر میگذارند و جامع هستند. به عنوان نمونه هر روز سی دقیقه کتاب انگلیسی خواندن را وارد روتینهای برنامهی خود کنید. البته چنین روشهایی فقط با تداوم جواب میدهند. باید خود را ملزم کنید که هر روز یا مثلاً هر روز جز جمعه این کار را انجام دهید. وارد کردن تغییرات دائمی در روزمرههای زندگی، هر قدر هم این تغییرات جزئی باشند، کار دشواری است که نتیجهی چشمگیری به دنبال دارد. مخصوصاً اگر یادگیری زبان به نظر شما سرگرمکننده نباشد، سختیهای بیشتر هم دارد. با تمام اینها، باید به خاطر بسپارید که آموختن زبان انگلیسی به صورت هر روز ۱۵ دقیقه در صورت پایستگی و تداوم، نتیجهای مورد رضایتتر نسبت به زمانی خواهد داشت که فقط هفتهای یک روز آن هم با خستگی و بیمیلی زبان را فشرده بیاموزید. این مرحله، با این که شاید سختترین قسمت باشد، پایان کار نیست.
تغییراتی که باید به دنبال تغییرات اولیه ایجاد کنید
با شروع پروسهی ایجاد تغییر، قسمتهای بعدی آسانتر میشوند و اگر کار از پایه درست باشد، خود به خود به دنبال آن میآیند. با این حال بسیاری از افرادی که اقدام به شروع یادگیری درست زبان میکنند، بعد از اولین گام در جای خود متوقف میشوند.
اگر میخواهید در جریان یادگیری باقی بمانید، باید خود را با سایر فعالیتهایی که مهارتهای زبان شما را تقویت میکنند، مشغول نگه دارید. زبانآموزی به موفقیت میرسد که مجموعهای از فعالیتهای یادگیری را با هم در برنامه داشه باشد. خواندن داستان کوتاه و بلند، تماشای شبکههای انگلیسی تلویزیون، تماشای فیلم و سریالهایی که تلفظ و گویش صحیح و کتابی دارند، تمرین تلفظ کلمات، گوش کردن به صداهای ضبط شده و… از نمونههای فعالیتی هستند که میتوانید به برنامهی خود اضافه کنید.
این که فقط یک نوع فعالیت زبانآموزی داشته باشید موثر و کافی نیست. اما چرا؟ دو دلیل برای این مسئله مطرح است:
- زودتر از یادگیری خسته میشوید و حوصلهی آن را همیشه ندارید.
- در اکثر فعالیتهای یادگیری زبان، شما فقط یک یا دو مهارت زبانی مورد نیاز را میآموزید. اگر بخواهید بر طیف وسیعی از مهارتها تسلط یابید باید گوناگونی در فعالیتهای خود ایجاد کنید. اجازه دهید به چند نمونه اشاره کنیم. خواندن داستان، مقالات و متنهای انگلیسی میتواند روی مهارتهای گرامر، دایره لغات و درک مطلب شما تاثیر مثبت داشته باشد. با این حال قطعاً روی مهارت تلفظ صحیح واژگان اثر خاصی نمیگذارد. همچنین تماشای فیلمهایی که تلفظ صحیح داشته باشند، مهارت تلفظ و دامنهی واژگان شما را بهتر میکند اما روی املا و درک مطلب اثری نخواهد داشت.